من یک مبتدی هستم

در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود

من یک مبتدی هستم

در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود

من یک مبتدی هستم

زود بیدار شدم تاسرساعت برسم
بایدامروز به غوغای قیامت برسم
من به قدقامت یاران نرسیدم ای کاش
لااقل رکعت اخر به جماعت برسم
آه مادر!مگرازمن چه گناهی سرزد
که دعاکردی وگفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار ازلبم ای چشمه که من
نذردارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعاکن من نیز
این چنین کال نمانم به شهادت برسم
محمدمهدی سیار

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۱۱:۱۶
    نماز
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

فرهنگ عمومی، ضرورتی پنهان

مبتدی | شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ق.ظ

در سالیان متمادی که از عمر علم می گذرد هرگز دیده نشده است که فرهنگ تعریف جامع و کاملی داشت باشد. چرا که علم نیز به این نتیجه رسیده است که فرهنگ پدیده ای نیست که در آزمایشگاه پژوهشگران علوم مختلف قابل تجزیه و تحلیل باشد. تنها یک توافق علمی است که می تواند فرهنگ را در قالب کلمات تعریف نماید. چنانچه فرهنگ را گاهی یک امر معنوی تعریف نموده و روح رفتارها و نگرش ها تعریف نموده اند و یا گاهی آن را یک امر اجتماعی شناخته و مضاف الیه آن را جامعه، گروه و قوم دانسته اند. برخی نیز آن را به دو بخش مادی و غیر مادی تقسیم نموده، تغییر پذیر، انتقالی و اکتسابی دانسته اند.

با همه ی تفاسیر یاد شده باید به این مهم اشاره کرد که فرهنگ مهم ترین و اصلی ترین ابزار شناخت، ساخت و حفظ یک جامعه است و هر تغییری در آن باعث به وجود آمدن تغییرات در سطوح مختلف و بخش های مختلف جامعه می گردد. با زمان ارتباط وسیعی دارد و هرگز فرهنگ یک جامعه یک شبه تغییر و تحول پیدا نمی کند.

برخی نظریه پردازان فرهنگ را به دو بخش فرهنگ معنوی و فرهنگ مادی تقسیم می کنند. علامه مطهری معتقد است امور مادی جزء فرهنگ نیستند و قلمرو فرهنگ تنها به امور معنوی محدود می شود. همچنین ایشان از تعبیر امور معنوی، معنایی عام را اراده کرده که معقولاتی نظیر آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارها، اخلاقیات، علوم، باورها و... را در بر می گیرد. آیت الله شهید می نویسد: فرهنگ به امور معنوی گفته می شود نه خصوص معنویات مذهبی، بلکه معنویات به طور کلی(علوم ومعارف و نظایر آنها) اما به امور مادی فرهنگ نمی گویند. از مطالعه در اجزاء فرهنگ روشن می شود که مقوله فرهنگ بدون وجود و حضور انسان و جامعه انسانی معنایی ندارد و با غرایز درونی انسان که همانا فطریات انسان است همخوانی و مطابقت دارد. وهیچ فرهنگی بدون جامعه نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی در بخش تشریح فرهنگ و جامعه می نویسد: همین طور که یک فرد روح دارد یک جامعه نیز روح دارد. و هر جامعه ای که دارای فرهنگ است، فرهنگ آن جامعه روح آن جامعه را تشکیل میدهد. در نتیجه می توان گفت: فرهنگ یعنی روح جامعه. *

با توجه به پیوستگی جامعه و فرهنگ ، یکی از انواع فرهنگ را فرهنگ عمومی تشکیل می دهد. فرهنگ عمومی فرهنگی حداکثری و فراگیر است که با عامه مردم در ارتباط است و جنبه های خاص و اختصاصی و تخصصی از مفهوم آن خارج است. برای فرهنگ عمومی دو جهت می توان مد نظر داشت؛ یکی عینی و دیگری اعتباری بودن آن است.. مقام معظم رهبری در تبیین این دو ویژگی فرهنگ عمومی می فرمایند: فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یکی بخش ظاهری و بارز آن مثل شکل لباس و شکل معماری است که تاثیر خاص بر روی ذهنیات و خلقیات و نقش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقت شناسی، وجدان کاری و مهمان دوستی و احترام به بزرگ ترها می باشد. در فرهنگ عمومی به علت اینکه تاثیرات آن عام و فراگیر می باشد و مردم و جامعه در کیفیت آن نقش دارند، اجبار رسمی وقانونی در آن وجود ندارد. بلکه تداوم و کیفیت آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی جامعه و تشکلهای غیر دولتی است و در تمام شئون زندگی انسان ها از قبیل اجتماعی سیاسی و اقتصادی آموزش و پرورش، حکومت و غیره تاثیر و حضور دارد. با این حال به نظر می رسد که مقوله فرهنگ عمومی مسئله بسیار مهمی بوده و عدم توجه به آن می تواند تمام بخش های جامعه را درگیر نموده و تضعیف نماید.

آنچه جامعه امروز ما به ویژه جامعه شهری ما به آن نیاز دارد،  نوعی از فرهنگ عمومی رهایی بخش و وحدت گراست که دراین نوع  فرهنگ محتوا بیش از نوع آن ارزش دارد نه فرهنگ ذره ای و توده ایست و نه فرهنگ طبقاتی و ابزاری بلکه ارزش های متعالیست که این نوع فرهنگ را هدایت می کند. فرهنگی که برگرفته از مبانی متقن و دقیق دین اسلام سرچشمه گرفته و خود فرهنگ مستقلی به نام فرهنگ اسلامی را پایه ریزی کرده است. در فرهنگ اسلامی آموزه ای به چشم نمی خورد که به شکل و صورت و ظاهر زندگی دلالت داشته باشد تجویزها و هنجارهای اسلامی، همه به روح و معنی و راهی معطوف است که بشر را به آن هدف ها و معانی می رساند. در کارکردهای اجتماعی فرهنگ اسلامی اولا کیفیت زندگی اجتماعی انسان- از نظر مطلوبیت و یا نامطلوبیت- به رفتارهای افراد جامعه وابسته است. ثانیا، جامعه و زندگی اجتماعی، ذاتا در مسیر تکامل و تعالی قرار ندارد بلکه باید به سوی این مسیر سوق داده شود. ثالثا، لازمه ایده آل قلمداد شدن جامعه، حاکمیت ارزش های عالی انسانی از قبیل عدالت ، پاسداشت حقوق، آرمانخواهی، محبت و دوستی، مسئولیت شناسی ، تقوا، عفاف، ظلم ستیزی، اعتماد متقابل اجتماعی، هبستگی و غیره است. و رابعا، بدون شک، تنها تعالیم و احکام دین است که چنین وضعیت اجتماعی مطلوبی را رقم می زند.  لذا با کمی غور در مبانی و منابع دینی و سیره و روش زندگانی اهل بیت و مناسبات اجتماعی آنان به راحتی می توان دستور العمل های با ارزشی جهت پیشبرد فرهنگ جامعه بخصوص فرهنگ عمومی تهیه و تدوین نمود.

آینده انقلاب اسلامی/شهید مطهری

فلسفه تاریخ/ شهید مرتضی مطهری

نظریه فرهنگی مرتضی مطهری/ مهدی جمشیدی

  • مبتدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی