فرهنگ عمومی، ضرورتی پنهان
در سالیان متمادی که از عمر علم می گذرد هرگز دیده نشده است که فرهنگ تعریف جامع و کاملی داشت باشد. چرا که علم نیز به این نتیجه رسیده است که فرهنگ پدیده ای نیست که در آزمایشگاه پژوهشگران علوم مختلف قابل تجزیه و تحلیل باشد. تنها یک توافق علمی است که می تواند فرهنگ را در قالب کلمات تعریف نماید. چنانچه فرهنگ را گاهی یک امر معنوی تعریف نموده و روح رفتارها و نگرش ها تعریف نموده اند و یا گاهی آن را یک امر اجتماعی شناخته و مضاف الیه آن را جامعه، گروه و قوم دانسته اند. برخی نیز آن را به دو بخش مادی و غیر مادی تقسیم نموده، تغییر پذیر، انتقالی و اکتسابی دانسته اند.
با همه ی تفاسیر یاد شده باید به این مهم اشاره کرد که فرهنگ مهم ترین و اصلی ترین ابزار شناخت، ساخت و حفظ یک جامعه است و هر تغییری در آن باعث به وجود آمدن تغییرات در سطوح مختلف و بخش های مختلف جامعه می گردد. با زمان ارتباط وسیعی دارد و هرگز فرهنگ یک جامعه یک شبه تغییر و تحول پیدا نمی کند.
برخی نظریه پردازان فرهنگ را به دو بخش فرهنگ معنوی و فرهنگ مادی تقسیم می کنند. علامه مطهری معتقد است امور مادی جزء فرهنگ نیستند و قلمرو فرهنگ تنها به امور معنوی محدود می شود. همچنین ایشان از تعبیر امور معنوی، معنایی عام را اراده کرده که معقولاتی نظیر آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارها، اخلاقیات، علوم، باورها و... را در بر می گیرد. آیت الله شهید می نویسد: فرهنگ به امور معنوی گفته می شود نه خصوص معنویات مذهبی، بلکه معنویات به طور کلی(علوم ومعارف و نظایر آنها) اما به امور مادی فرهنگ نمی گویند. از مطالعه در اجزاء فرهنگ روشن می شود که مقوله فرهنگ بدون وجود و حضور انسان و جامعه انسانی معنایی ندارد و با غرایز درونی انسان که همانا فطریات انسان است همخوانی و مطابقت دارد. وهیچ فرهنگی بدون جامعه نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی در بخش تشریح فرهنگ و جامعه می نویسد: همین طور که یک فرد روح دارد یک جامعه نیز روح دارد. و هر جامعه ای که دارای فرهنگ است، فرهنگ آن جامعه روح آن جامعه را تشکیل میدهد. در نتیجه می توان گفت: فرهنگ یعنی روح جامعه. *
با توجه به پیوستگی جامعه و فرهنگ ، یکی از انواع فرهنگ را فرهنگ عمومی تشکیل می دهد. فرهنگ عمومی فرهنگی حداکثری و فراگیر است که با عامه مردم در ارتباط است و جنبه های خاص و اختصاصی و تخصصی از مفهوم آن خارج است. برای فرهنگ عمومی دو جهت می توان مد نظر داشت؛ یکی عینی و دیگری اعتباری بودن آن است.. مقام معظم رهبری در تبیین این دو ویژگی فرهنگ عمومی می فرمایند: فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یکی بخش ظاهری و بارز آن مثل شکل لباس و شکل معماری است که تاثیر خاص بر روی ذهنیات و خلقیات و نقش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقت شناسی، وجدان کاری و مهمان دوستی و احترام به بزرگ ترها می باشد. در فرهنگ عمومی به علت اینکه تاثیرات آن عام و فراگیر می باشد و مردم و جامعه در کیفیت آن نقش دارند، اجبار رسمی وقانونی در آن وجود ندارد. بلکه تداوم و کیفیت آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی جامعه و تشکلهای غیر دولتی است و در تمام شئون زندگی انسان ها از قبیل اجتماعی سیاسی و اقتصادی آموزش و پرورش، حکومت و غیره تاثیر و حضور دارد. با این حال به نظر می رسد که مقوله فرهنگ عمومی مسئله بسیار مهمی بوده و عدم توجه به آن می تواند تمام بخش های جامعه را درگیر نموده و تضعیف نماید.
آنچه جامعه امروز ما به ویژه جامعه شهری ما به آن نیاز دارد، نوعی از فرهنگ عمومی رهایی بخش و وحدت گراست که دراین نوع فرهنگ محتوا بیش از نوع آن ارزش دارد نه فرهنگ ذره ای و توده ایست و نه فرهنگ طبقاتی و ابزاری بلکه ارزش های متعالیست که این نوع فرهنگ را هدایت می کند. فرهنگی که برگرفته از مبانی متقن و دقیق دین اسلام سرچشمه گرفته و خود فرهنگ مستقلی به نام فرهنگ اسلامی را پایه ریزی کرده است. در فرهنگ اسلامی آموزه ای به چشم نمی خورد که به شکل و صورت و ظاهر زندگی دلالت داشته باشد تجویزها و هنجارهای اسلامی، همه به روح و معنی و راهی معطوف است که بشر را به آن هدف ها و معانی می رساند. در کارکردهای اجتماعی فرهنگ اسلامی اولا کیفیت زندگی اجتماعی انسان- از نظر مطلوبیت و یا نامطلوبیت- به رفتارهای افراد جامعه وابسته است. ثانیا، جامعه و زندگی اجتماعی، ذاتا در مسیر تکامل و تعالی قرار ندارد بلکه باید به سوی این مسیر سوق داده شود. ثالثا، لازمه ایده آل قلمداد شدن جامعه، حاکمیت ارزش های عالی انسانی از قبیل عدالت ، پاسداشت حقوق، آرمانخواهی، محبت و دوستی، مسئولیت شناسی ، تقوا، عفاف، ظلم ستیزی، اعتماد متقابل اجتماعی، هبستگی و غیره است. و رابعا، بدون شک، تنها تعالیم و احکام دین است که چنین وضعیت اجتماعی مطلوبی را رقم می زند. لذا با کمی غور در مبانی و منابع دینی و سیره و روش زندگانی اهل بیت و مناسبات اجتماعی آنان به راحتی می توان دستور العمل های با ارزشی جهت پیشبرد فرهنگ جامعه بخصوص فرهنگ عمومی تهیه و تدوین نمود.
آینده انقلاب اسلامی/شهید مطهری
فلسفه تاریخ/ شهید مرتضی مطهری
نظریه فرهنگی مرتضی مطهری/ مهدی جمشیدی
- ۹۴/۱۰/۱۲