من یک مبتدی هستم

در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود

من یک مبتدی هستم

در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود

من یک مبتدی هستم

زود بیدار شدم تاسرساعت برسم
بایدامروز به غوغای قیامت برسم
من به قدقامت یاران نرسیدم ای کاش
لااقل رکعت اخر به جماعت برسم
آه مادر!مگرازمن چه گناهی سرزد
که دعاکردی وگفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار ازلبم ای چشمه که من
نذردارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعاکن من نیز
این چنین کال نمانم به شهادت برسم
محمدمهدی سیار

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۱۱:۱۶
    نماز
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با موضوع «شعر و ادب» ثبت شده است

نمک

مبتدی | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۴ ب.ظ

در هیئت مولا به خدا پیر شدیم

از سفره مادرش نمک گیر شدیم

ما گریه کن عزای  او گشتیمو ...

یک عمر گذشت مگر ز او سیر شدیم؟!
  • مبتدی

ابرو

مبتدی | دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ

زیر باران می رویم پهلو به پهلو

میان این هوای سرد و خوش بو

به زیر چتر تو زیر نگاهت

چه پیوندی زده ابرو به ابرو

نگاه من به آن چشمان مستت

نگاهی که شده با شرم پر رو

تو هم گاهی نگاهی زیر چشمی

به من گر میکنی از عشق مملو

و لبهایم مکدر مانده گوید:

خدایا، ای خدا ام کیف یرجو

  • مبتدی